هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
گزيده اي از تاريخچه کوسهلو و بازران قديم و کنوني: کوسهلر طايفه اي از شاهسونها ميباشد که تعداد زيادي از آنها هم اکنون نيز در روستاهاي اطراف قم و ساوه و نيز خود قم و شايد در جاهاي ديگر نيز ساکن باشند اوّلين شخصي که روستا يا قلعه کوسهلوي قديمرا که در محل داشلوبولاغ کنوني قرار داشته است بنا نهاد شخصي به نام علي از طايفه کوسهلر بوده که کوسهعلي در طول تاريخ به کوسهلو تبديل شده است. کوسهعلي لقب ديگري نيز داشته که گفته ميشود به او کوساگون گُرمَز نيز ميگفتند که نقل قول در مورد اين لقب چند جور ميباشد بعضي ها ميگويند او بعد از کشته شدن فرزندانش به سبب ناراحتي، پا از قلعه بيرون نميگذاشته و اين لقب ناشي از اين موضوع است. بعضي ديگر ميگويند او بعد از کشتن يکي از اهالي شاه قلي کندي، از ترس انتقام آنها، از قلعه بيرون نمي آمده و اين لقب از آنجا نشأت گرفته. به نظر ميرسد تاريخ ياد شده و بناي قلعه کوسهلوي قديم مربوط به دورهي صفويه ميباشد و اين اادعا به اين دليل است که نادرشاه روستاهاي اهل تسنن ازجمله اهالي شاه قلي کندي را از آنجا انتقال داده و در منطقه ديگري از غرب کشور اسکان داد
روستا يا قلعه ديگري کمي پايين تر از کوسه لوي قديم(پايين تر از باغهاي قاراگونه)بوده که شُرشُرگَزَوَن ناميده ميشده . اهالي اين دو روستا در ارتباطي بسيار نزديک طي ساليان دراز، در کنار هم زندگي ميکردند اما بعد از وقوع چندين سال خشکسالي پي درپي همگي و يکجا ازآنجا مهاجرت کرده و به مکان ديگري که شايد کَهلَه (كُهلو) گَزَوَن کنوني باشد ميروند و آنجا ساکن ميشوند اما پس از چند سال زندگي در آنجا چهارنفر ازآن ها تصميم ميگيرند به دِه قبلي شان برگردند که اين چهارنفر عبارتند از: رستم-مدد-داوود-محمد که شايد چهارنفرشان با هم برادر باشند (البته چندين طايفه نيز در طول تاريخ به اين چهارنفر اضافه شده ند)اين چهارنفر پس از برگشتن به کوسه لو و شُرشُرگَزَوَن چون اين دو روستا را کاملا ويران شده ميبينند تصميم به بناي روستاي ديگري که بازران کنوني ميباشد مينهند و قلعه بازران را بنا نهاده و نامش را به تقليد از شرشرگزون قديم به اين نام مينهند که بعد از طي چندين سال و هنگام حمله قشون کولي ها(اين موضوع مربوط به اول حکومت قاجارکه تهران تازه پايتخت شده بوده ميباشد) به اين قلعه يکي از اهالي روستا(رستم) از درب قلعه بااسب تيزپاي خود خارج شده و خود را طي 48ساعت به تهران رسانيده و قوشون دولتي را به روستا آورده و روستا را از محاصره قشون کولي ها نجات ميدهد به سبب کار او به اين روست لقب باز ايران(عقاب ايران)(احياگران مجدد ايران)يا بازوران (قدرتمندها)مينهند که در طي تاريخ به بازران تبديل شده است گفته ميشود سه نفر از اين چهار نفر متاهل بوده و فقط محمّد در بين آنها مجرّد بوده که هنگام عبور طايفه قاسملوي شاهسونها از قزل داق شترهايشان در باتلاق گرفتار مي شود اهالي روستاي بازران به کمک آنها رفته و شترهايشان را از باتلاق در مي آورند و رئيس قبيله آنها ميگويد ما برادري داشتيم که فوت کرده وچون ما رسم نداريم با زن برادر مرده خويش ازدواج کنيم از يکي از شما ميخواهيم که با او ازدواج کند و محمد با او ازدواج ميکند . کوسهلوي کنوني چگونه ساخته شد؟ روستا و املاک بازران در تملک اربابان و خانها بوده وهرسال مواجب از رعيت ميگرفتند ولي املاک کوسه لو تعلقي به خانها نداشته است مالکين املاک کوسه لو بهدليل اينکه از ااملاک آنجا مواجب به خانها نپردازند از بازران خارج شده و روستاي کوسهلوي کنوني را بنا نهادند.
گردآورنده: مسيّب عبدالهي نويسنده: اباصلت عبدالهي نظرات شما عزیزان:
سلام
روزتون به خیر ممنون مطلب مفیدی بود استفاده کردم
درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|